سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزهای خوب

استفاده از no و any در جملات:

  • در جملات مثبت از no + noun و در جملات منفی و سوالی از any + noun استفاده می‌شود.

نمونه:

  • I have no friends. = I don’t have any friends.

    • من هیچ دوستی ندارم.
  • Do you have any friends?

    • آیا دوستی داری؟
  • any می‌تواند بدون اسم استفاده شود:

    • Is there any milk left?
      • «آیا شیری باقی مانده است؟»
    • No, there isn’t any.
      • «نه، هیچ شیری وجود ندارد.»
  • any در جملات مثبت می‌تواند برای اشاره به "یک یا چند" استفاده شود:

    • You can come any weekend.
      • می‌توانید هر آخر هفته بیایید.
    • Any idiot would know how to use this phone.
      • هر احمقی می‌داند چگونه از این تلفن استفاده کند.

کاربرد none:

  • none را برای جایگزینی اسامی قابل شمارش یا غیر قابل شمارش استفاده می‌کنیم.

نمونه:

  • ‘How many friends do you have?’ ‘None.’

    • «چند دوست داری؟» «هیچکدام»
  • I thought there was some coffee, but there’s none.

    • من فکر کردم مقداری قهوه وجود دارد، اما وجود ندارد.
  • وقتی None of فاعل جمله است، فعل می‌تواند به صورت مفرد یا جمع استفاده شود:

    • None of my students is/are from France.
      • هیچ یک از شاگردان من اهل فرانسه نیستند.
    • None of them is/are from France.
      • هیچ یک از آنها اهل فرانسه نیستند.

برای کسب اطلاعات بیشتر در رابطه با این دو کلمه و کابردهای آن ها به مقاله کاربرد ها و تفاوت های no و any در انگلیسی که توسط آکادمی تات منتشر شده است، سر بزنید.


 

  • Social creature:

    • Meaning: موجود اجتماعی
    • EXP: Human beings, like many animals, are social creatures.
      • انسان ها، مانند بسیاری از حیوانات، موجودات اجتماعی هستند.
  • Be gregarious and outgoing:

    • Meaning: معاشرتی و خونگرم بودن
    • EXP: He’s a gregarious and outgoing kind of person.
      • او فرد معاشرتی و خونگرمی است.
  • Socialise with sb.:

    • Meaning: با کسی معاشرت کردن
    • EXP: It is normal for kids to refuse to speak their home language at the stage when they start to socialise with other kids. (Cambridge IELTS 8)
      • طبیعی است که بچه ها در مرحله ای که شروع به معاشرت با بچه های دیگر می کنند از صحبت کردن به زبان مادری خود امتناع کنند. (کمبریج آیلتس 8)
  • Means of communication:

    • Meaning: وسایل ارتباطی
    • EXP: Email is our main means of communication.
      • ایمیل وسیله اصلی ارتباط ماست.
  • Communication skills:

    • Meaning: مهارت های ارتباطی
    • EXP: The job requires excellent communication skills.
      • این شغل به مهارت های ارتباطی عالی نیاز دارد.
  • Participate fully in…:

    • Meaning: مشارکت کامل در …
    • EXP: Parents should spend as much time with their children as their job allows, help directly with their children’s education and participate fully in their children’s lives.
      • والدین باید تا جایی که شغلشان اجازه می دهد برای فرزندان خود وقت بگذارند، مستقیماً به تحصیل فرزندان خود کمک کنند و در زندگی فرزندان خود مشارکت کامل داشته باشند.
  • Take part in:

    • Meaning: شرکت کردن در
    • EXP: They were anxious for me to take part in a conference they were planning.
      • آنها مشتاق بودند که من در کنفرانسی که در نظر داشتند شرکت کنم.
  • Be supportive of sb.:

    • Meaning: از کسی حمایت کردن
    • EXP: Paul’s project manager was very supportive of him. (Cambridge IELTS 8)
      • مدیر پروژه پُل از او خیلی حمایت کرد. (کمبریج آیلتس 8)

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به دوستی  Friendship و همکاری Co-operation در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با دوستی و همکاری در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است. 


  • Get carried away:

    • Meaning: از خود بیخود شدن، جوگیر شدن
    • EXP: Amelia got carried away when she started talking about the book.
      • آملیا وقتی شروع به صحبت در مورد آن کتاب کرد، از خود بیخود شد.
  • Get excited:

    • Meaning: هیجان زده شدن
    • EXP: Amelia got carried away when she started talking about the book.
      • آملیا وقتی شروع به صحبت در مورد آن کتاب کرد، از خود بیخود شد.
  • Keep/stay/remain calm:

    • Meaning: آرام باقی ماندن/ آرامش خود را حفظ کردن
    • EXP: Erin is not very good at staying calm in difficult situations.
      • ارین در حفظ آرامش در موقعیت های سخت خیلی خوب عمل نمی کند.
  • Adore sb./sth.:

    • Meaning: عاشق کسی/ چیزی بودن
    • EXP: I adore sun-bathing. It’s totally relaxing and reduces stress!
      • من عاشق آفتاب گرفتن هستم. این کار کاملا آرامش بخش است و استرس را کم می کند!
  • Be passionate about…:

    • Meaning: علاقه زیادی به چیزی داشتن…
    • EXP: Joe is passionate about swimming.
      • جو علاقه زیادی به شنا دارد.
  • Avid:

    • Meaning: مشتاق
    • EXP: The farmers avidly took to pesticides as a sure measure to boost crop yield. (Cambridge IELTS 8)
      • کشاورزان مشتاقانه از آفت کش ها به عنوان اقدامی مطمئن برای افزایش بازده محصول استفاده کردند. (کمبریج آیلتس 8)
  • Have/has a yearning for sth.:

    • Meaning: برای چیزی اشتیاق شدید داشتن
    • EXP: He was a young actor with a yearning for recognition.
      • او بازیگر جوانی بود که اشتیاق شدیدی به شناخته شدن داشت.

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به تمایل like و بیزاری dislike در آیلتس آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با تمایل و بیزاری در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.


  • Dispose of sth.:

    • Meaning: دور ریختن چیزی
    • EXP: Some waste is disposed of under the sea.
      • برخی زباله‌ها زیر دریا دفع می‌شوند.
  • Throw away:

    • Meaning: دور انداختن
    • EXP: Some waste is disposed of under the sea.
      • برخی زباله‌ها زیر دریا دفع می‌شوند.
  • Disposable:

    • Meaning: یکبار مصرف
    • EXP: Efforts to restrain the use of disposable chopsticks face many obstacles.
      • تلاش برای جلوگیری از کاربرد چاپستیک یکبار مصرف با موانع زیادی روبرو است.
  • Vicious circle:

    • Meaning: دور باطل
    • EXP: She got caught in a vicious circle of dieting and weight gain.
      • او گرفتار دور باطل رژیم گرفتن و افزایش وزن شد.
  • Adverse effect:

    • Meaning: اثر نامطلوب
    • EXP: The policy may have adverse effects on the economy.
      • این سیاست ممکن است اثرات نامطلوبی بر اقتصاد داشته باشد.
  • Non-biodegradable material:

    • Meaning: مواد غیرزیست تخریب پذیر
    • EXP: Non-biodegradable material does not decay or dissolve away by natural forces.
      • مواد غیر قابل تجزیه زیستی به واسطه عوامل طبیعی تجزیه نمی شوند یا از بین نمی روند.
  • Reusable:

    • Meaning: مواد قابل استفاده مجدد
  • Recyclable material:

    • Meaning: قابل بازیافت
    • EXP: When recyclable material is not disposed of correctly, it may add to the mass of polluting waste.
      • وقتی مواد قابل بازیافت به درستی دور ریخته نمی‌شوند، ممکن است به توده زباله های آلاینده افزوده شود.
  • Pollution reduction:

    • Meaning: کاهش آلودگی
    • EXP: Long-term traffic and pollution reduction would depend on educating the public to use public transport more, and on governments using public money to construct and run efficient systems. (Cambridge IELTS 8).
      • کاهش طولانی مدت ترافیک و آلودگی به آموزش عموم مردم برای استفاده بیشتر از حمل و نقل عمومی و استفاده دولت ها از وجوه دولتی برای ساخت و راه اندازی سیستم های کارآمد بستگی دارد.

 

در فرایند یادگیری زبان انگلیسی، یادگیری اصطلاحات کاربردی موضوعات مختلف نقش مهمی را ایفا می کند. در مقاله کلمات و اصطلاحات مربوط به محیط زیست    environment در انگلیسی آکادمی زبان تات مجموعه گسترده‌ای از اصطلاحات کاربردی مرتبط با محیط زیست در زبان انگلیسی را گردآوری کرده است.

 

 


  • Usually:

    • نشان‌دهنده انجام کار به طور منظم و تبدیل شدن به عادت است.
    • مثال:
      • We usually drink coffee for breakfast. ما معمولاً برای صبحانه قهوه می‌خوریم.
      • When do you usually go to bed? معمولاً چه زمانی می‌خوابید؟
  • Often:

    • نشان‌دهنده انجام کار مکرر، اما به طور منظم نیست.
    • مثال:
      • How often do you go shopping? هر چند وقت یک بار می‌روی خرید؟
      • I often go to the theater with my friends. من اغلب با دوستانم به تئاتر می‌روم.

شباهت‌ها:

  • هر دو قید به تکرار یک عمل اشاره دارند.
    • مثال:
      • Hannah often comes to this café. هانا اغلب به این کافه می‌آید.
      • I wanted to say that I usually read a book before work. می‌خواستم بگویم که معمولاً قبل از کار کتاب می‌خوانم.

قابلیت جانشینی:

  • نمی‌توان آنها را به جای یکدیگر استفاده کرد، زیرا «usually» به عادت‌ها اشاره می‌کند، در حالی که «often» نشان‌دهنده انجام مکرر کاری است، اما نه به طور منظم.
    • مثال:
      • I often watch popular Netflix series. من اغلب سریال‌های محبوب نتفلیکس را تماشا می‌کنم.
      • I usually watch popular Netflix series. من معمولاً سریال‌های محبوب نتفلیکس را تماشا می‌کنم.

 

در مقاله تفاوت   usually و often در انگلیسی تفاوت میان این دو قید مورد بررسی قرار گرفته است. با مطالعه این مطلب می توانید با کاربردها و تفاوت های این دو کلمه آشنا شوید.